۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

چوپان دروغگو

چوپان دروغگو، دروغ می گفت، مردم حرفهایش را باور می کردند ...
چوپان دروغگو راست می گفت، کسی حرف هایش را باور نمی کرد ...
پ.ن : شبهای روشن ... راستش رو هم که می گی هیچ کس حرفت رو باور نمی کنه

۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

حرکت

جنگل فکر من ابری ست...
بالای ابرهای جنگل ...
در مه ی که چشم کسی را نمی بینم...
صبر می کنم تا طلوع خورشید...

شمال

الان شمالم...
دارم به جنوب فکر می کنم...

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

حالت تهوع

دیروز: وقتی کسی می گفت " ان شاا.. عروسیت " کلی کیفور می شدم...
امروز: وقتی کسی می گه " ان شاا.. عروسیت " حالت تهوع می گیرم...
..............................................................
"دامن كشان ساقي ميخواران از كنار ياران مست و گيسوافشان مي گريزد
بر جام مي از شرنگ دوري بر غم مهجوري چون شرابي جوشان مي گريزد
دارم قلبي لرزان ز رهش
ديده شد نگران
ساقي ميخواران از كنار ياران مست و گيسوافشان مي گريزد..."
و هر بار که به " مست و گیسوافشان می گریزد " می رسه دلم می گیره ...

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

شعری از میرزاده عشقی برای این روزهای ما

بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید

 به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید

به حقیقت در عدل ار در این بام و در است

به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید

آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران را گه.

به مکافات الی تا کمرش باید رید

پدر ملت ایران اگر این بی پدر است

بر چنین ملت و روح پدرش باید رید

به مدرس نتوان کرد جسارت اما

آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

این حرارت که به خود احمد آذر دارد

تا که خاموش شود بر شررش باید رید

شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد

غفرالله کنون بر اثرش باید رید

آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر

از توک پاش الی مغز سرش باید رید

گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله

بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید

ار رَود موتمن‌الملک به مجلس گاهی

احتراما؛ به‌ سر رهگذرش باید رید

میرزاده عشقی